۱۳۸۷ بهمن ۴, جمعه

گيرم كه در باورتان...

گيرم كه در باورتان به خاك نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟
گیرم که می زنید
گیرم که می برید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟

(خسرو گلسرخي)

۳ نظر:

roozbeh گفت...

دنبال متن کامل این شعره بودم که یادم رفته بود اتفاقی اومدم وبت و همینجوری دارم می چرخم توش هنوز....

ناشناس گفت...

کاش همه مثل خسرو میدیدیم

محمد گفت...

کجایی خسدو که ببینی اسلافت به یک باتوم آنهمه رنج بردباریت را به آب دادند
دل همه مقاومت برایت تنگ است