۱۳۸۷ مهر ۲, سه‌شنبه

يادم ميره دردم از كجا و از كي شروع شد

تازه متوجه شدم كه حافظه من خيلي سريع و خودكار حس هاي دردناك رو از خودش پاك مي كنه.براي همينه كه من فقط حس درد رو دارم ولي نمي تونم به ياد بيارم چه اتفاقي اين درد رو در من بوجود آورده و اين خيلي بده.هيچ چي نمي تونم بگم يا چيزي رو اثبات كنم ديگه چيزي يادم نمياد فقط مي تونم بگم با تو بودن درد داره احساس آدمي رو دارم كه تو برزخي گير كرده باشه و نمي تونم ازش بيرون بيام گاهي مسخ مي شم و خودم رو بدست جريان آب مي سپرم همون چيزي كه زندانبانام دوست دارند ولي يهو دوباره به خودم ميام و تقلا مي كنم كه نبرن منو.اونا كمي ولم مي كنند تا دست و پا بزنم چون خيالشون راحته.مي دونن كه نمي تونم از اين برزخ بيرون بيام .حس شخصيت اصلي فيلم memento رو دارم.فقط گاهي يه تصاويري ميان و رد مي شن.

۱ نظر:

شقایق گفت...

یه پستی گذاشته بودم به اسم تشرف! فکر کنم خوندیش چون واسم کامنت گذاشته بودی. حست رو می فهمم. دقیق!
این فراموشی ده ماه با من بود. درد داشتم و نمی فهمیدم از کجاست. تا گشتم پیداش کردم. تو برزخ نمون فروغ! من الان تو جهنمم اما این جهنم برام معنی و دلیل داره...