۱۳۸۷ مهر ۱۳, شنبه

و به آرامش خاطر مجالي ده

اومدم يه پست بذارم اينجا.يه عالمه حرف داشتم ولي رفتم پست شقايق رو ديدم.(send to all). دلم خواست با حسش شريك بشم و در ادامه ي پست اون اينجا يه پست بذارم.آره نمی شه حس یه شعر، یه بهت، یه بوسه، یه گریه سیر، یه خنده از ته دل، یه شب خاص رو با همه شریک شد...با همه نميشه شريك شدو گاهي چنان پر مي شي از تنهايي از تنهايي خودت كه نمي خواي به هيچ قيمتي با هيچ كس شريكش كني.يه زماني به وقت تنهاييام دست و پا ميزدم كسي رو بيابم تا تو اين تنهايي باهام شريك بشه ولي حالا دارم ازش لذت مي برم از اين تنهايي اي كه با خودم قسمتش مي كنم.به تنهايي مگريز از تنهايي مگريز گهگاه آن را بجوي و تحمل كن و به آرامش خاطر مجالي ده.مي خوام بهش مجال بدم.همين...

هیچ نظری موجود نیست: