۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

کاش حرفی می زدم

نمی خواستم اذیت بشی.کاشکی می تونستم حرف بزنم و یه چیزی بگم.بگم کجاها بهم فشار اومده.یه جاهایی اذیت شدم.درک کن.صدام در نیومده .منم آدمم.فقط بلد نیستم بگم چی میشه.چه اتفاقی میافته که نا امید شدم ازت.
چرا نمی تونم حرف بزنم.چرا نمی تونم بگم اذیتم کردید .من می خوام حس بشم ولی فشارم میدید.خسته شدم از بس با خود خواهی ها کنار اومدم و هیچی نگفتم.اون موقع که اذیت می شدم کجا بودید؟اون موقع که نیاز داشتم کجا بودید؟اون موقع که تحقیر می شدم کجا بودید؟


به سراغ من اگر می آیید نرم و اهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
نمیدونم نظر قبلیم ارسال شد یا نه...