۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه

آي عشق آي عشق

اون زمانيكه حتي يكي ديگه باعث بحران پسره شده بود دختره تا فهميد كه پسره نيست شده و دوستاش ميگن ازش خبري نيست تاب نياورد و دنبالش گشت سعي كرد كمكش كنه با اينكه خودش داغون بود سعي كرد خوشحالش كنه با اينكه خودش داغون بود ولي پسره پناهش نشد اونموقع كه بايد ميشد حالا تو بحراني كه پسره براي دختره بوجود آورد حتي پسره ديگه نگران نشد كه دختره حالش خوبه ؟كارش به بيمارستان كشيده ؟ زنده است؟
اينه دوست داشتن!!! اين خصلت براي همه تعريف نميشه فقط براي كساني تعريف ميشه كه انسانيت يا مهربوني يا بزرگي براشون تعريف شده.
ميگه دختره از چشمش افتاده!! به نظرت خنده دار نمياد ؟
يه قصه:
پسر لبه پرتگاه ايستاده و دختر از لبه پرتگاه آويزونه.دختر سعي ميكنه از پسر كمك بگيره پاش رو ميگيره تا بالا بياد پسر كمي سر مي خوره يكم پاش خراشيده ميشه ولي دختر نميتونه خودش رو بالا بكشه و كمك مي خواد ولي پسر عصباني ميشه و كمكش نمي كنه چون پاش خراشيده ودر اوج ناباوري دختر ميره و ناراحته از خراشيده شدنه پاش .دختر پرت ميشه ...
دريغا دريغا دريغ
آي عشق آي عشق چهره آبيت پيدا نيست

هیچ نظری موجود نیست: