۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه

دنيا كج تا مي كنه

اه خسته شدم از اينهمه ناسازگاري دنيا با من
چرا تا مي خوام بلند شم دوباره مي خورم زمين
نمي خوام اينطوري باشه
به درك كه زندگي مشتركم به گه كشيده شد.چكار كنم كه نمي ذاره بچم رو ببينم.چكا ركنم كه كسي كه بهش اعتماد داشتم خيلي راحت ول كرد و رفت.
خواهر كوچولوم هم داره ميره مالزي ديگه از فردا حالا حالا ها نمي بينمش.نه بابا مي رم مي بينمش.مي خوام برم دور دنيا رو بگردم و تجربه كنم.ببينم واقعا آسمون هر كجا آيا همين رنگه؟
اونور زندگي هم بايد نگاه كنم.دلم مي خواد شاد باشم زندگي كنم.كارم خوبه دوسش دارم درسي رو كه ميخونم باهاش حال مي كنم از فكركردن لذت مي برم از ورزش كردن از گوش دادن به يه موسيقي ناب .آره از همه اينا.حتي بعضي ها برام مرام گذاشتن نذاشتن فكر كنم كه همه نامردن.دوسشون دارم از ته دل.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

esmet forughe ham esme favourite poete mani pas bayad betuni. hatman mishe bayad beshe. donyaye bayad sefid she.mishe i 'm sure